انتشار اشعار شاعران انجمن ادبی فانوس شهرستان گلپایگان

لطفا ما را از نظرات سازنده ی خود در مورد این وب مطلع فرمایید.

انتشار اشعار شاعران انجمن ادبی فانوس شهرستان گلپایگان

لطفا ما را از نظرات سازنده ی خود در مورد این وب مطلع فرمایید.

یک نکته!

«آنکه می تواند انجام می دهد آنکه نمی تواند انتقاد می کند»


این حرف را برنارد شاو گفته است.البته من معتقدم اگر از فرهنگ غنی ما ایرانی ها اطلاع می داشت کمی  جمله ش را اصلاح می کرد. مثلَن می گفت: آنکه می تواند انجام می دهد آنکه نمی تواند فحش می دهد! ... این جمله برای ما، مواقعی که احساس ناتوانی می کنیم، پرکاربردتره...  اما اشکال کار صرفَن فحش پراکنی دوستان نیست،اشکال اینجاست که فحش را لحظه ای آغاز می کنیم که هنوز خوانش یک اثر را به پایان نبرده ایم. شاید فقط  عنوانش را خوانده باشیم یا از دیگران شنیده باشیم.

من ایمان دارم بیش تر کسانی که در باره ی شعر «ویست نامه» -شعری که برای دردهای روستایم سرودم- به من فحش می دهند، یک بار درست آن را نخوانده اند تا به من بگویند مثلن اشتباه تو فلان جاست. تا درین صورت انتقادی شکل گرفته باشد. چرا که دشنام و دروغ، راحت تر و جذاب تر از این است که آدم بنشیند برای یک طنز اجتماعی نقد بنویسد.کافی ست یک نفر اولین فحش را بدهد تا مسئولیت فکر کردن از دیگران سلب شود. افسوس...

نظرات 13 + ارسال نظر
سودابه یکشنبه 29 تیر 1393 ساعت 14:25

سکه ها همیشه سر و صدا می کنند ، اما پول های کاغذی همواره ساکت اند. پس وقتی ارزش شما زیاد می شود، ساکت و فروتن باقی بمانید.
www.SMSOJOK.com

رضافیروری جمعه 27 تیر 1393 ساعت 01:35 http://wwwfiroziwebs

جناب ناطقی باعرض خدا قوت
اگر واقعاًنقد سازنده ومفیدی داری بسم الله وگرنه این نوع حرف زدن تشویش وانحراف ذهن مخاطب است.

حمیدرضا دوشنبه 23 تیر 1393 ساعت 03:02

سلام خسته نباشیدانشاالله که درراهتان پیروزوسربلند باشید.یه خواهش دارم اگه امکان داره یه عکس ازتمام گروه فانوس روسایت قراربدید/البته عکس گذاشتیدولی بنظرم عکس رسمی نمیباشد/بازهم صاحب اختیارواگاه به این امورشماهستیدجسارتم راببخشید.کوچک شما (((ره پویا)))

reza.firozi@gimail.com شنبه 14 تیر 1393 ساعت 10:13

خدا قوت/
در متن چند غ املاییه صرفنن /مثلن
درست صرفا /مثلاً(باتنوین (اً)عربی (ما ببخش)

رضا فیروزی شنبه 14 تیر 1393 ساعت 10:06

2نکته مهم به آقای طاهری نیا
^ادبیات نوشتاری شما در شان شما وانجمن نیست
... (خطاب به منتقدخداترا هدایت کند نه رحمت کند
>... منتقد هر قدر هم بد نوشت نحمل کنیم به خود بگویم او نا اگاه است نه دشمن (اگر غیر از اینبود اسلام پیشرفتی نذاشت) مــــــــــــــــــرا ببخشید

رضا فیروزی شنبه 14 تیر 1393 ساعت 10:04

بنام خدا
باکثرت مشغله وکمی وقت ناگزیرم مطالبی بسیارمختصرجهت تاییدوتکمیل نوشتار طاهری نیا بنویسم چرا که دفاع از
فردآگاهی وشجاعت میخواهد(لطفاحمل برخودستایی نباشد بنده بشدت مخالف تعریف از خود کردنم اونم بیجا وتوخالی)
سکوت،مسامحه کاری ومصلحت اندیشی بدوضدارزش است بقول حضرت حافظ:[رندعالم سوزرابا مصلحت بینی چکار؟]
متاسفانه بد گویی وغیبت هر دو ریشه در ناتوانی و خود کم بینی فرد دارا وبقول معصوم«اَلغیبَتُ جَهد َالعاجِز)
(میبخشیدکمی بحث تخصصی شد)بقول همان فردغربی[برنارد...یا نویسنده متن(طاهری نیا)نوشته را تاآخر بخوا نیم وبعد نظر بدهیم یا اگه اینکاره نیستیم اصلاً دخالت نکنیم که کار به دعوا وناسزا بر سد.
واما چند حرف بعنوان برادر کو چک شما به خواهر محترم ناهید؟
(این حذفها را کسی میزندکه 3000 بیت شعر گفته/نفر برتر مسابقهئ خا ظره نویسی دفاع مقدس اراک/سابقه 3سال همکاری با سایت اخـــاله/داورشعر فجر شهرستان/گلپایگان است ولی هیچ ادعایی ندارد)

ا-شخصی که میخواهدانتقادکند خودش را کامل معرفی میکند و سعی می کندجلو هیجان خودرا بگیرد/حرف بدنزند وبد حرف نزند(دشمنن تراشی نکنه!!) توجه حرف بد وبد حرفی 2 مقوله جدا از همند
2-همه موارد را در نظر بگیرد وبقول معروف کاسه داغ تر از آش نشه (در جمع شعرای گلپا/خوانسار با حضور مسئولین ارشاد 2شهر/فرمانداربا توضیحات خودِ طاهری نیا/بنده ومسول ارشادگلپایکان( محمدی فشارکی)ریس ارشاد خوانسار(آقابی...رضایی)قانع گردید و ایشان دربیانیه ای خطاب به مردم خوانسارمسله راحل شده وحتی ازآفای طاهری نیا تشکرکردند.(میتونی به سایت وهاج/انجمن شعرای خوانسار بری وخودت ببینی)
3-بنده نزدیک 5/2سال است که با ایشان(علیرضا طاهری نیا)در انجمن شعر ارشاد(فانوس)همکاری دارم . قبل از ایشان با دوستانی چون آقایان مجیدی،شهاب،زهری ، خانم صدرایی(کارمندان آموزش وپرورش) یاوری و بنده(فیروزی) ناطقی وخانم صفایی به ایجاد چنین انجمنی مبادرت کردیم(هییت موسس)خیلیها اومدن وچون مطابق میلشون نبود رفتند(درحقیقت اگر مسولیت انجمن راایشان قبول نمیکردند من هم نمی ماندم)چـــون:
-ایشان بسیارمتوا ضع وپرکارواهل منطق است.(خودرا ریس نمیداند/گذاشتن عکس در سایت به پیشنهادما وریس سابق ارشاد صورت گرفت.
**************************************

حمیدرضا جمعه 13 تیر 1393 ساعت 15:21

1اقای طاهری نیا تا سخنان وحرفهای اساتید وبنامان این مرزوبوم کهن وتاریخی هستندشما نیازی به حرفهای برنارد.. گوته ..و....نداریدکه ازانهابرای تاییدیا تکذیب حرفهای خودتان بهره بگیرید.2.ایا این درست است که درجای که تمام دنیا مخصوصا فارسی زبانان بالاخص گلپایگانهای فهیم ودانا وهوشمندهستند ومیتونندبخونندوببینن جای گفتن فحش وناسزاباشه؟.3.ازهمه شما که کارتان ادبی وفرهنگی ونقدو... هست بعیده که در نوشتن کلماتتان ادب واحترام را رعایت نکرده وماهیت کلمات ازنظرظاهرومعنا زیر سئوال ببریدفقط به صرف اینکه شخصی ازشخص دیگرناخوشنودمیباشد!موفق وسربلندباشید باسپاس{{ره پویا}}د

حمیدرضا جمعه 13 تیر 1393 ساعت 03:20

سلام //ظاهرا خانم ناهیددل پردردورنجی داردکه نقدادبی رابا مسائل شخصی به هم امیخته .مشکلی با شعر نداره چون راهی برای گفتن حرف دلش نداشته نقدوشکوایئه ودلخوری را یکجا اعمال کرده واب سردی بر دل ریش خود ریخته/اخه اینم شکایت داره که چرا عکست صحفه اوله؟؟
بزارمن برات بگم
یکی ازدلایلش اینه که همیشه برای رسیدن به موفقیت یک راهنماوریس لازم میباشدتاگروه رابه موفقیت برساند.ونیز جهت نشان دادن اینکه مسئولیت برعهده چه کسی هست وچه کسی جوابگوهست یکی را به عنوان رییس انتخاب میکندحالا هم رییس ایشونه وعکسشان را درصحفه اول قراردادند.
بعد... چرافضای گفتگوندارید؟؟؟اگه حرف ونظر ونقدعادلانه ومحترمانه باشه توهرکجاکه باشه میشه گفت وهمه خریدارنداما وقتی غرض ورزی وهتاکی وفحش وناسزاباشه به دلیل اینکه عنوان کار فرهنگی وادبی میباشد جای نداردوحرفهاونوشته هاگزینش شده سپس منتشرمیشه/خانم ناهیدمحترم ایا به نظرشما که از لحاظ فرهنگ وادب درکمال هستیدفحش وناسزا گره ای بازمیکنه؟باکمال سپاس واحترام{{ ره پویا}}

سلام. ممنون حمیدرضای عزیز! البته من خودم را نه رئیس، بلکه عضو کوچکی از انجمن فانوس می دونم و همیشه به عقل جمعی اعتقاد داشته و دارم. اما هستند کسانی که برخوردهای تساوی طلبانه را برنمی تابند چون تصور دیگه ای از خودشون دارند .... ناگهان نگاه می کنی می بینی اطرافتو خالی کردن و آن دورها در دشمنی و حسادت کم نگذاشتن....
بازم ممنون!

ترنم خیال شنبه 7 تیر 1393 ساعت 21:40 http://taranomekhial-b.blogfa.com/

هم ولایتی سلام
شعر زیبای مسافرت را خوندم ولذت بردم و در دیدار بعد درموردش حرف ها دارم به خصوص آن لایه هایی را که تنها تو میدانی و.. من .. و هر که از هوای آن روزهای آبادی سرشار است.
نقدی که در حاشیه ویستنامه ات بود و حضوری خواندی را آماده دارم خبر بده به صورت کامنت زیر همین پست ارسال کنم ؟یا مایلی به صورت یاداشت روی صفحه فانوس چاپ شود؟

به روزم با معبر لاک پشت..

بیا بخون و نقد کن

سلام محمدحسین جان!
ممنون از نظر لطف شما!
در مورد نقد صلاح با خود شماست.موفق باشی!

ناهید پنج‌شنبه 5 تیر 1393 ساعت 04:32

فحش نکوهیده و بد است اما شاید اشکال از کار خود شماست در اعمال خود جستجو کنید ببینید چرا لایق فحش شده اید تا وقتی نظرات را گزینشی و هر جور دلتان می خواهد تایید میکنید همین است وقتی فضا برای گفتگو وجود ندارد و گوینده فقط شما باشید و نظر مخالف دیگران اهمیت نداشته باشد نتیجه همین است
بطور مثال شما چرا اصرار داشتید عکستان در صفحه اول باشد آیا غیر از غرور کاذب و خودنمایی بود حال اگر منطقی هستی این نظر را کامل تایید کن تا دیگران در باره خوب یا بد بودن آن نظر دهند نه اینکه خودت اعمال نظر کنی

با من هزار نوبت اگر دشمنی کنی
ای دوست همچنان دل من مهربان توست...

آشنای فرهنگی عزیز در پرده سخن گفتن و پشت نامها و نظرات مختلف پنهان شدن برازنده ی شما در یک گفت و گوی جوانمردانه نیست هرچند ما حتی از نظرات صائب دشمنانی که چشم دیدن ما را هم ندارند استفاده می کنیم و بکار می بندیم.
حیف از دوستانی مثل شما که حصارهای جزم اندیشی و کژاخلاقی مانع از مصاحبتشان می شود.
خداوند شما را رحمت کند...

رها دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 ساعت 03:57

در جهان لطف خداوند بود یارکسی کز ره لطف گشاید گره از کار کسی

خواهی ار پرده ی اسرار ترا کس ندرد
پرده ز نهار مکن پاره ز اسرار کسی

مدعی تا ننهد بر سر دیوار تو پای پای ز نهار منه بر سر دیوار کسی

نکشد هیچ کسش بار غم و محنت و درد
آنکه در محنت و سختی نکشد بار کسی

طاعتی نیست پسندیده تر از خدمت خلق
دل به دست آر و مزن دست به آزار کسی

زرد رویـــی نکشد آنکه کند پاک ز مهر
گرد ناکامی ایام. ز رخسار کسی

شد طرب دور چنان از دل افسرده ی ما
که دل کس نشود شاد ز دیدار کسی

آنچنان دور حقیقت شده از گفته ی ما
که دگر کس ندهد گوش به گفتار کسی

بسکــه آلوده به تزویر بود کرده ی ما
تکـــیه دیگـــر نتوان کرد به کردار کسی

گهر فضل مکن عرضه ی بر بیخردان
که ندانند در این جامعه مقدار کسی

کس نپرسد ز کرم حال دل زار ترا تا نپرسی ز کرم حال دل زار کسی

نکنم بندگی خلق که با عزت نفس
نیستم چون دگران بنده ی دیار کسی

چون" رسا" خرم از آنم که در این باغ چو گل
خون دل خوردم و هرگز نشدم خار کسی

دکتر قاسم رسا

رها یکشنبه 28 اردیبهشت 1393 ساعت 07:05

وحشی بافقی


روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید
همه را مســت و خراب از مــی انــگور کنیـــد

مزد غـسـال مرا سیــــر شــرابـــش بدهید...
مست مست از همه جا حـال خرابش بدهید

بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ
پـیــر میخانه بخواند غــزلـی از حـــافـــظ

جای تلقـیـن به بالای سرم دف بــزنیــد
شاهدی رقص کند جمله شما کــف بزنید

روز مرگــم وسط سینه من چـاک زنیـد
اندرون دل مــن یک قـلمه تـاک زنـیــــد

روی قـبـرم بنویـسیـد وفـــادار برفــت
آن جگر سوخته خسته از این دار برفــت

تابحال این بیت رو نشنیده بودم!
قشنگ بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد