از ابر کمترم
از ابر کمترم که ببارم برای تو
لکن پرنده هستم ودارم هوای تو
دانم که هست از سر من هم زیاد تر
پرواز در هوا ی بسی دلگشای تو
دردت به جان نمی خرم اما بدان که من
دردم زیاد می شود از غصه های تو
باور بکن که از ته دل رنج می کشم
از رنج جانگزای توو ابتلای تو
میشم در این هوای پر از گرگ زجر خیز
دارم به سر خیال که آیم چرای تو
شب از سکوت،عربده ی مست می کشد
شب می چمدبه کوچه ی بی انتهای تو
ماهم که پشت ابرنشستم به انتظار
امید زانکه خوب بتابم برای تو
یک جفت گوش هستم ودر کومه ی دلم
تن می دهم به گفتن بی ادعای تو
چایم به راه هست که نوشیم ای رفیق
قندوو نبات هم که بریزم به پای تو
خواهر عزیزم













:





:




















شعر زیبایت عالی بودو خوانشش لذت بخش
دست مریزاد مهربانو
در سایه سار امین دوست برقرار و مانا باشی
خانم کریمی خدا قوت.
از نظر قا فیه خوب بود/اما شعر تنها قافیه نیست،نکات قوت وضعفهایی در ابیات 1/5/6/4و2است که اگر مایل بودی اطلاع بده تا بگم/با ارزوی توفیق واحترام
فکر می کنم آدرس ایمیل نشسته در ماه را درست درج نکرده باشید .چون صفحه از طریق پیوندهای شما باز نمیشه.
سلام لطفا ترتیبی بدید تا در گروه نویسندگان وبلاگ فانوس بتونم مطالب خودم را بگذارم. به این صورت از زحمات شما کم می شه.