سرودهی استاد قاسم اشراقی پاییز ۱۳۶۳-تهران
به یاد عقاب قلّهی غیرت و شهادت علی محسن اشراقی متولد ۱۳۴۳ و شهادت ۱۳۶۲، منطقهی جُفیر
غزلوارهای از زبان پدر محسن عزیز
بخوان بنام گل سرخ و لاله و شمشاد
.
اگر چه داغ تو هرگز نمی برم از یاد
به خواهش تو نمی آرم از درون فریاد
تو رفتی و شدی آباد و در دلم زین پس
بِنای حسرت و غم را گذاشتی بنیاد
اسیر پنجه ی بد مست پیر هجرانم
خوشا، خوشا تو که گشتی از این قفس آزاد
شکوه مستی چشمت حکایتی کم نیست
بخواب مست و بیاسای خانهات آباد
به بوی پیرِهَنَت می روم به سر دایم
به گلشنی که تو را برده با نوازش باد
به حجلهگاه تو آویختم گلی از اشک
به عذر آنکه نبودم من و شدی داماد
شکست پردهی شک با یقینِ عرفانت
که کوه عشق شکستی به شیوهی فرهاد
به نخل باور و ایمان چو شعر روئیدی
کدام چشمهی پاکی به ریشه آبت داد
زِ گوشه ی شب تاریک تارهی گویا
قفس شکستی گفتی که هر چه بادا باد
عروج روح بلندت به خاکیان گویی
که درس عشق به گلبانگ زینبی میداد
هَمو۱ که در دل صحرای نینوای ذلیل
شکست نَخوت مستان باده ی بیداد
زِ خون پاک دلت در سرای فانی و هیچ
هزار لاله بر آمد زِ خاک و رُخ بگشاد
تو رفتی و زِ پیَّت شاخه شاخه گل رویید
بنازم آنکه تو را بود ساقی و استاد
فدای خاک تو ای تو محسن، ای عزیز دلم
فروغ اختر۲ تابندهام سفر خوشباد
صدای نرم تو گوید هماره با «قاسم»
بخوان به نام گل سرخ و لاله و شمشاد
_____________________________________
پی نوشت:
۱-هَمو = هم او
۲-اختر: نام مادر شهید