به نام مادر
 

«آرامشی به وسعت صحراست مادرم» 

 

نامت میان شعر و غزل هاست مادرم

این واژه ها به نام تو زیباست مادرم

 

مادر وجود گرم تو را می توان نوشت

این دست های گرم تو با ماست مادرم

 

شاید میان این غزلم درک می کنم

تنهاترین ترانه ی  دنیاست مادرم

 

اما غروب خسته و دلگیر روزها

با بغض های گرم تو گیراست مادرم

 

هر شب به چشم های تو زل می زنم ولی

غمگین ترین نگاه تو اینجاست مادرم

 

با لحظه های عمر تو مهشید دخترت

می بارد از شکایت و پیداست ، مادرم

 

پیداست همچو آینه ها دلشکسته ای

حسی غریب در تو هویداست مادرم

 

عشقت همیشه در دل من نقش بسته است

مادر وجود عشق تو بر پاست مادرم