غزل های آفتاب

شرمنده ام ز حرمت احساس های ناب

حسم شبیه نفس مانده در حباب  

 

لبخندهای سبز خدا را ندیده ام

دورم ز نور غزل های آفتاب 

 

شرمنده ام تمام غزل های دلنشین

شاعر نبود خسته دلی مثل من کباب 

 

شرمنده ام ز غربت این روزهای سبز

کابوس فصل تو آمد درون خواب 

 

تاول گرفت عمق غزل های من هنوز

من ماندم و حصار وسوسه هایت در این سراب 

 

    

من ماندم و خیال نگاهت هنوز هم

خارم ز حرمت عکست درون قاب 

 

باران درد و آه مرا زیرورو مکن

زیباترین ترانه احساس های ناب 

 

ماه تمام خاطره هایم نگاه کن

عکست شبیه منظره افتاده روی آب