مادر

تقدیم به مادران عزیز



شعرم برای حس تو تقدیم میشود 

این واژه ها به پای تو تعظیم میشود

 

چشمم هنوز محو تماشای مادر است

جانم فدای این دل دریای مادر است


ای کاش بین جمله و اشعار مادرم

این دردهای تو میخورد بر سرم


من هم عذاب میکشم از هاله های درد

از این سکوت خسته و از ناله های درد


من هم عذاب میکشم اینجا کنار تو

از برگ برگ ریزش هر نوبهار تو

 

در زیر این سکوت جنون آورت منم

زیر نگاه خسته و بی یاورت منم

 

دارم برای خاطرت از دست میروم

تا کوچه های بسته و بن بست میروم


حالا شب و سکوت و قلم شعرودفترم

میگوید از تمامی غمهای مادرم

 

من وارد تمام پریشانیت شدم

در ازدحام قصه ویرانیت شدم

 

ویرانیت تمام تو را داد میزند

این شعرها برای تو فریاد میزند

 

نقاشی تمام غمت را کشیده ام

بالاتر از سکوت تو مادر ندیده ام

 

امشب بیا به حس غریبم سری بزن

بر واژه ها که داده فریبم سری بزن

 

امشب چقدر مثل خودت درد میکشم

این واژه های غمزده را زرد میکشم

 

این جمله ها تمام تو را بوسه میزند

در یک کلام نام تو را بوسه میزند

 

حرفم زیاد میشود اینجا برای تو

حالا شکست این دل تنها برای تو

 

رنجت عجیب حال مرا خسته میکند

این شعر را برای تو وابسته میکند


این شعر هم بهانه بودن برای توست  

بعد از خدا تمام امیدم صدای توست