با تو صحبت میکنم

یک شب از حس عجیبم با تو صحبت میکنم


از غزلهای غریبم با تو صحبت میکنم


باز از ترس نبودت داد میزد شعر من


از تب شعر نجیبم با تو صحبت میکنم



قافیه از بار غمهایم نمی کاهد هنوز


از شب ام نیجیبم با تو صحبت میکنم


رفتنت اشعار من را باز مجنون میکند


شعر میپاشد حبیبم با تو صحبت میکنم


از دل دین و نگاه بی قرارم گفته ام


شد غم دنیا نصیبم با تو صحبت میکنم


دست گرمت را به روی شانه هایم میزنی


دل به قربانت طبیبم با تو صحبت میکنم


از غزل از مثنوی از شعرهایم خسته ام


یک شب از حس عجیبم با تو صحبت میکنم