انجا که پایدارى تو مادرانه سوخت

پیشش هزار جنگل عریان شبانه سوخت


گویا زبان زنده ى دریاچه ها گرفت

وقتى صداى گرم تو ناباورانه سوخت


بال و پر امید فرو ریخت بر زمین

وانگاه بى گناه ترىن ٱشیانه سوخت


جارى ترین  أمید به دریا بدل شدن

در راه خوش قریحه ترین رودخانه سوخت


..........

.....


بااین خبر تمامى تنهایى على

چون مشعلى روان شد و در راه خانه سوخت


اى بانوى غمین