رفته همه راهِ عشق،، چون که علی رهبرست
حلمِ نبـــی داردو؛ واسطه حیدرست
گشته ولیّ ِجهان،؛ نایب صاحب زمـــان(عج)
زینتِ دین نبــی؛ او چو دُر وگوهرست
خامنه ای جان ماست؛، اوگل و ریحان ماست
ولایتش حـــیدریست،، خمینی دیگرست
بوده«اَطیعُوالرسول» اطاعت ازحــق قبول
بوده «اُولی الَامرِ»ما خامنه ای رهبرست
اطاعت ازرهبری ؛؛ حکمِ خــداوندی است
خـامنه ای رهبرست؛؛ وارث پیغمبـر ست
اوبُــده جانبازِدین؛ ؛همره وهمرازدیــن
دررهِ تقوی وعلم؛؛ از همگان برتـــرست
مرد سیاست بُـــده،، اهل هدایت بُـــده
فاضل واهلِ هنـــر برهمگان سـرورست
رهبر کل قوا ارتش،بسیج وسپــاه
دوست هر مومن و... دشمنِ هرکافـرست
فیروزی/27ئدی92
حرف من یا تو:
تو از شعر و ادب میگویی
من از جبر و حسابان
تو از الف . ب
من از اعداد و ارقام
تو از تصمیم کبری
من از قانون نیوتون
تواز بروین و خیام
من از ماری و بییر
تو از تلمیح و تشبیه
من از جذر و لگاریتم
تو میگویی که دنیا چون گلستان است
من میگویم چو جدول ضرب دو دو تا دارد و حساب و کتاب
تو میگویی بس احساس به گل سرخ چه میشود؟
من میگویم حس حل تمرینهای مثلثات
تو میگویی گل سرخ زیباست
من میگویم همه چیز در رنگ خدا زیباست...
ــــــــــــــــــــــــــــــ
کودکی:
دلتنگ کودکیم
لحظه لحظه هایش
بازی هایش .شادی هایش
قهر و آشتی هایش
دوستی های کودکی
هم بازی های کودکی
شیرینی چوب آبنباتهایش
میخندیدیم و از آن خنده همه دنیا از آن ما بود
قهر میکردیم و قرارمان تا قیامت بود
همان لحظه قیامت بود و دوباره خنده و دوباره دوستی
حالا چه شده
لحظه های کودکیمان چه شده
بازی و شادی هایش را کجا گم کرده ایم
قهر و آشتی یمان را به که داده ایم
دوستی هایمان را غبار گرفته
هم بازی هایمان را فراموش کرده ایم
شیرینی حس نمیکنیم
حس نمیکنیم حتی با همان آبنبات ها
نمیخندیم
نمیخندیم حتی با یاد آن لحظه ها....
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
کاش در دایره زندگی
خطی نباشیم از یاد رفتنی
کاش سهمی ما. باشد نیمساز شادی
کاش یک با یک . دو نمیشد
کاش همان یکی می ماند
تا نباشیم جدا
کاش روی دروغ هایمان سایه جذر بود
کاش توان دوستی هایمان ضربدر هزاران عشق بود
کاش میل بی تفاوتی به صفر بود
کاش میل دیدارمان به بی نهایت بود
کاش میشد که فقط آرزوهایمان ای کاش نبود...
______________________________-
دروغ
مگه نگفتی میری برمیگردی
میری اما میای
مگر شب آخر با اون حرف آخر
مگه نگفتی . طاقت نداری
مگه نگفتی که خسته میشی
مگه نگفتی بی من نمیشه
مگه نگفتی نگو خدانگهدار
مگه نگفتی دلم میگیره اگه نباشی
بس چرا نیستی
با من تو نیستی
میگن همه رفت. دیگه نمیاد
یعنی تو گفتی . نگفتی راستش
نمیگم دروغ
تو گفتی دروغ . تو دنیامون نیست
همون دنیایی که با هم میساختیم
آبی آبی
گفتی بزن رنگ . رنگ محبت
مگه نبود اون رنگ محبت
تو دنیای ما . من بودم و تو
هیچ کسی نبود جز خدای عشق
گفتی عاشقی ؟ گفتم عاشقم
گفتی معشوقم . گفتم مجنونم
گفتی لیلایم؟ گفتم فرهادم
گفتی بی تو نه . گفتم فقط تو
گفتم اگه نبودی. گفتی مگه میشه
گفتم اگه شد . بوسه زدی گفتی نه
میخندیدم مبهوت میشدی
گفتم چه شد؟گفتی عاشق تر شدم
خسته میشدم. مبهوت میشدی
گفتم چه شد؟گفتی عاشق تر شدم
گفتم زنگ زندگی؟ گفتی هنوز آبی عاشقی
همه را تو گفتی .
حال میگویم رنگ زندگی؟
باسخ نداد سوالم را
دیگر کسی نیست در آبی زندگی ام
رفتی بدون آنکه باشم
رفتی بدون آنکه بدانم
رفتی نگفتی نمی آیی
رفتی و دوباره گریستم
بوسه زدی و گفتی
آخرین اشک را میبرم
میبرم تا بدانی می آیم
هنوز منتظرم نیامدی
همه اش دروغ بود
دروغ
دروغی که در دنیای آبی عشق نبود
دروغی که تو تعریفی برایش نداشتی
اما من خوب تعریف میکنم
یعنی دوباره می آیی
برمیگردی. دوستم داری
واین همه یعنی دروغ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ